انسان اولیه در مقابل ِ طوفان و رعدوبرق و حیوونای ِ وحشی سلاحی نداشت و به جای اینکه از شدت ِ ترس غش کنه هیولاهارو تبدیل به خدایانی کرد تا ترسشو به این وسیله کنترل کنه و این ترس سرچشمهی ایمان شد. سال ِ ۱۸۲۱ هم فیلسوف آلمانی Friedrich Schleiermacher به همین نتیجه رسید که افکار دینی ریشه در وابستگی دارن که این وابستگی تو همهی ادیان نقش مهمی داره و یه سوپاپی هم هست که میگه: “نیاز باعث ِ دعاکردن یا همون خواهش کردن شده”. البته این جمله از Prof. Bernhard Grom هست.
اون اولا انسان حیوونارو پرستید چون قویتر بودن و انسان سعی کرد رامشون کنه. بعدا (تقریبا ۱۲۰۰۰سال پیش) زمانی که شکارچیا تبدیل به کشاورز شدن این خدایان از حیوان به آدم پیشرفت کردن و تو یه دوره هم بابلیها و مصریها خدایانی خلق کردن(!) با پیکر ِحیوان اما سر ِ انسان.
این ترس از بلاهای ِطبیعی تو دین ِ یونانیها هم بوده به طوری که بلندمرتبهترین خداشون جناب زوس خدای رعدوطوفان بودن. مثلا نمیگفتن بارون میباره بلکه میگفتن زوس داره بارون میبارونه. ژرمن ها هم بالاترین خداشون رعد بود: altnordisch Thor که بعدا بهش میگفتن Donar که پنجشنبه به زبان ِ آلمانی Donerstag از همین ریشهس.
وقتی انسان ِ فانی خودشو در مقابل این خدایان ِ جاوید دید تلاش کرد باهاشون ارتباط برقرار کنه تا از بلا و فلاکت در امان بمونه. اونقدر که حتی اگه همین آسمون رعدوبرق و طوفان میفرستاد و باعث سیلهای ِ نابودگر میشد درمقابلش دعا میکردن و مراسم مذهبی اجرا میکردن و کفاره میدادن که نتیجهش یه حس ِ امنیت ِ هرچند ناپایدار بود.
حتی امروز هم بعضی از کاتولیکا خدارو نه فقط به عنوان ِ خالق بزرگ بلکه ۱۴ امدادرسان(۱۱مرد و ۳ زن) خطاب میکنن که انسان رو در مقابل انواع و اقسام ِ بلاها حفاظت میکنه. (لازم نیست اشارهای کنم به مشابهش در دین ِ اسلام که دیگه همه استادیم در این زمینه)
خلاصه دین قرنها باعث شد تا انسان بتونه بر ترسهاش غلبه کنه!
از خدایی که شاید رعد بود یا شیر و پلنگ شروع شد و …
تاریخنگار ِ امریکایی Will Durant میگه:” این سرنوشت خدایانه که از هیولا آغاز بشن و به پدران ِ مهربان ختم بشن”.
جالب بود :)
[Reply]